دلتنگی های من و اون غریبه
دلتنگی های من تو هستی که میدانی و خبر نداری
شکر که خوبی همین که خوبی برایم کافیست من مهم نیستم جرمم بیش از اینهاست که راحت پشت پا میخورم و زمین افتادنم را میبینند و میبینم ولی هنوز می ایستم به امیدی به حالی و به دل خوشی که معلوم نیست باشد یا خیال واهی باشد شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 9:36 :: نويسنده : هادی چه میدانی غرور و عزت مرد ؟ که وقتی میروی مردت نشسته منو تنهایی و احوال ناجور توهم همچون بقیه با بقیه یک شنبه 21 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 11:49 :: نويسنده : هادی سپید شاید هم تیره به دل خود گوهری دارد گوهری ناب تر از طلا گران ترو مهم تر از آن ولی زرق و برق طلایی اش را ندارد سپید یا رنگی برای بخشش جان و مال به گوهر وجودی خویش سپید تر از آن که بشود نادیده گرفت زیباتر از آن که بشود کنارش گذاشت با دل دریایی و با وجود رویایی که وقتی دل و قلبت را هم میشکنندومیبرند باز هم پایداری و تنها چیزی که ازت شنیده میشود هوای دریا و صدای خروش آبهایش هست مهم نیست که کجا باشی و چه بر سرت آمده باشد مهم این است که همیشه در گوشه و کنار دلی جای داری حتی اگر ندانی و از نگاهها نخوانی و از صدا ها نشنوی ولی جای داری آنجا که هیچگاه خبر نخواهی داشت . آن که جان و حیات میبخشد خنده و شادی می آفریند دیدنش خوش ، بودنش خرم و جاه و مقام دارد،اینها همه در یک چیز هست که باید با تمام سختی هایی که کشیده باشد و بماند مهم این است که باشی ، خودت باشی و همیشه باشی
جمعه 5 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 15:24 :: نويسنده : هادی عاشقی درد و رنج داره درست دست به دامان غم داره درست آواره و سرگردان شبهای سرده درست میان روز و شب غرقه درست زیر باران گریه کردن هم درست بفکر یار خواب و خیال کردن داره درست یکی شمع و تو پروانه شدی بازم درست گرد او میگردی و میسوزی هم درست تو میخوانی و اون نشنیده یکبارش هم درست دیوانه شدی نادیده گرفته حالت راهم درست شدی مجنون لیلایت هم درست مست و شبگرد شدی هر شب وهرلحظه درست لذت عشق نمیدانی چه هست؟ نوای دل تنگ و نفسهای عجیب سر و روی پریشان و صداهای خفیف شب و دلتنگی و فکر های غریب دوچشم خیس و مژگان لطیف صورت یار و قلب کم طاقت تو گریه بر شانه زدن در نزد او نوازش های دست های ظریف موهای دردست و گرمای تنش یه خواب زیبای عمیق ندیدن روز دیگر را جز این لذتی داره همین یک روز خوب که عمرت میدهی در پای دوست چهار شنبه 25 دی 1392برچسب:, :: 11:21 :: نويسنده : هادی با اینکه اذیتم کردی و قدرم را ندانستی با اینکه ازت ناراحتم ولی باز میگویم تولدت مبارک مطمعن هستم حتی خبر نداری که خبر دارم تولدت شده و تبریک گفته ام دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 13:9 :: نويسنده : هادی نويسندگان |
||
![]() |